سلام به همگی امیدوارم که حال همگی عالی باشه🥰

راستش بعد از مدت ها تنبلی رو کنار گذاشتم و اومدم کمی اینجا بنویسم ولی راستش هرچی فکر میکنم نمیدونم چی باید بنویسم😁

اول از همه بگم که تیم لید تیممون قراره تا آخر امسال کنار تیم باشه و بعدش میره یه تیم دیگه و تیم ما میشه چهارنفره. و اینکه توی اسپرینت قبل بعد از یکسال که توی این تیم هستم یه گرد و خاک حسابی توی جلسه ی پلنینگ کردیم اونم سر اینکه من برای اولین بار دلم میخواست یکی از یوزراستوری ها رو به دلخواه خودم بردارم و متحدانه با تیم لیدمون وارد بحث شدیم ولی خب برام واکنشش نسبت یه بحث خیلی ساده و اظهار نظر توی تیم جالب بود که خیلی ناراحت شد در صورتی که یکی از اصول تیم هایی که سلامت هستن اینه که اعضا باید فعالانه نظر بدن و در صورت نیاز بحث کنن😊

مورد بعدی اینکه خداروشکر امتحانات رو با موفقیت پشت سر گذاشتم و میرم که آماده شم برای ترم جدید.

خبر بعدی اینکه شرکت برامون کلاس Refactoring گذاشته که هر هفته برگزار میشه.

و اینکه دور جدید بوتکمپ ها رو میخواد برگزار کنه که سمت برنامه نویسی بوتکمپ بک قراره برگزار بشه اگر فرانت بود حتما شرکت میکردم.

راستش یه بحث کوچولیی هم با تستر تیممون داشتم که در حال حاضر در وضعیت خنثی با هم به سر میبریم😁

😂😂😂😂😂

خبر بعدی اینکه به زودی تولدم میشه و میخواستم به عنوان هدیه به خودم یه ناهار یا شام توی رستوران گردون برج میلاد بدم ولی خب نظرات رو که راجع بهش خوندم پشیمون شدم😂

یه خبر دیگه هم که این چند وقته بود اینکه از طرف یه شرکتی دعوت به کار شدم ولی خب محترمانه ردش کردم حالا اینکه چرا ردش کردم و چه شرکتی بود بماند البته معلوم نبود برای کار قبول میشدم و فقط صرفا دعوت شدم.

مورد بعدی اینکه یه سریال جدید شروع کردم به دیدنش به نام Twenty Five Twenty One که به نظرم خیلی زیباست و واقعا دارم ازش لذت میبرم.

و تازه بعد از یکسال متوجه شدم چه کلاه بزرگی سرم رفته و بدترین منتوری که میشد گیرم اومد طوری که ما سه نفر تازه کار بودیم که وارد راهکار لجستیک شدیم ولی اون دو نفر دیگه منتور های عالی ای نصیبشون شد به طوری که در مسیر درست هدایتشون کردن و پیشرفت خیلی زیادی داشتن ولی منتور من متأسفانه از اون دست آدم هایی بود که دوست نداشت دیگران زیاد پیشرفت کنن برای همین تسک های به درد نخور و کار هایی بهم میداد که اصلا توی مسیر قرار نگیرم و چیز زیادی یاد نگیرم حتی کار هایی که میتوسنستم انجام بدم و اجازه اش رو بهم نمیداد و من این یکساله واقعا خیلی خنگ بودم که متوجه اش نشدم ولی خب برام درس بزرگی شد که از این به بعد چشم و گوشم رو باز کنم.😞

گاهی اوقات میگم کاش شرکت ما هم توش تست نوشتن اجباری بود به نظرم کلی برای ما برنامه نویس های بک مفید واقع میشد و باعث میشد توسعه و ریفکتور خیلی راحت تر بشه و برنامه کم باگ تری سمت تستر بره.

😂😂😂😂

تا درودی دیگر بدرود👋🥰

عالی توصیف کرده😂😂😂😂