سلام به همگی بعد از مدت ها دوباره اومدم که یه پست جذاب دیگه رو براتون بزارم🥰

خب تو این چند وقته که نبودم کلی اتفاق افتاده ولی خب همش رو یادم نیست ولی تا اونجا که یادمه رو مینویسم.

اول از همه چهارشنبه هفته پیش تولد سنیور جان تیم بود که رفتم شرکت ولی خب چهارنفر بیشتر تو شرکت نبودیم که یکیشون تستر تیم بود و از اونجا با یه بهونه ای(اونم چه بهونه ای زنگ زدیم گفتیم یه نامه مهم دارید و اومده شرکت و به ما هم تحویلش نمیدن بنده خدا چقدر ترسید😁) آدرس خونه سنیور جان رو ازش گرفتیم و کادوهاشون رو با تپسی براشون فرستادیم، خداروشکر خوششون اومد و کلی ذوق کردن😊

و اینکه یه تستر جدید به تیممون اضافه شد ولی خب قراره از این اسپرینت منتقل بشه به یک تیم دیگه.

و فکر کنم دو هفته پیش بود که با اعضای تیم رفتیم شهر بازی و کلی شادی کردیم جای همتون خالی بود.🥰

دیگه اینکه کم کم داره ترم تابستون شروع میشه و من تو اوج گرما باید بلند شم برم دانشگاه🙄

😂😂😂😂

اون روزی که رفته بودم شرکت چون کلا چهار نفر بودیم کلی بهمون خوش گذشت فکرش و بکن کل فضای یه طبقه در اختیار چهار نفر بود😂 راستش میخواستم یه حرکتی روی میز اون هایی که نبودن بزنم ولی خب اصلا حواسم نبود، خلاصه اینکه شانس آوردن🤦‍♂️😈😁

واقعا یادش بخیر😊

این اسپرینت هم به احتمال زیاد نم نم مهاجرت به گیت رو شروع میکنیم🥰

عجب مخی داشته، زده رو اکانت دخترونه ساختن ما پسرهای ایرانی😂😂

خب دیگه تا درودی دیگر بدرود🌺